نقدی بر قانون اساسی پیشنهادی حقوقدانان جنبش سبز
نوشته ی نیما فرمین نوشته ی نیما فرمین

 ( دکترای حقوق از دانشگاه مونت پلیه ـ فرانسه)

 

انگیزه من در نوشتن این گزارش در راستای بررسی و پژوهش در این زمینه است، با این امید، که فرزانگان ایرانی به خاموشی ها پایان داده ، وبرای به انجام رسانیدن این کار بزرگ پیشگام شوند.

در این پیش نویس درهم آمیختگی هایی دیده می شود، و این خود نشانه ی آن است، که این گام نخستین برای این کار بزرگ است، و باید با دوراندیشی و بررسی پیگیر، بازنگری شود.

در این پیش نویس" دیباچه" که شیوه ی کار در نوشتن قانون اساسی است، پیش بینی نشده است. در این دیباچه باید، انگیزه و نابسامانی هایی که مردم رابه نوشتن این پیمان ارزنده وادار کرده است، و ارزش های بنیادی و بی چون و چرای حقوق و آزادی های شهروندان بازگو شود. به گونه یی دیگر دیباچه چارچوبه ی قانون اساسی است، و اصولی که به دنبال آن نوشته می شود، باید در راستای این ارزش ها باشد. برای نوشتن دیباچه، به گونه یی گذرا به چند نکته اشاره می کنم.

1 ـ نخستین خشت بنای قانون اساسی برپایه ی مردم سالاری، جدایی دین از بنیادهای کشور است.زیرا دین باوری است، که هر کس می تواند داشته باشد، و نباید بردیگران  تحمیل شود. بنابراین باید ازپیش کشیدن پندارهای دینی خودداری شود. از سوی دیگر با آن که" حق" امتیاز و اختیاری است، که قانون اساسی آن را پاسداری می کند، به کار بردن فراز کوتاه " به نام حق" در سرآغاز نوشتار چون برداشت دینی دارد، شایسته نیست، و اگر می خواهیم قانون اساسی بر پایه ی مردم سالاری فراهم آوریم ، برتر آن است که فراز کوتاه " به نام مردم" را به کار بریم، که قانون اساسی برخاسته از اندیشه خردمندانه ی او است.

2 ـ مردم سالاری، در آزادی و برابری( زن و مرد) است. همه آزاد به جهان چشم می گشایند، و از یک گوهرند. فرایند این برابری این است، که همه ی شهروندان بهر آیین و هرنژادی باشند، برابرند، و می توانند نامزد برای بنیاد های کشور شوند و به هرکاری که به خواهند بپردازند، به میان آوردن " اقلیت و یا اکثریت" از پندارهای ملایانی است، که در دو قانون اساسی گذشته، آن را گنجاندند.

در دنیای امروز، نمونه ی بارز برابری مردم، گزینش رئیس جمهور سیاه پوست و مسلمان در امریکا، و رئیس جمهور هند از میان طبقه محرومین مردم هند می باشد.

3 ـ آموزش رایگان و همگانی از آمادگی تا پایان دانشگاه، در رشته های دانشی و غیر دینی.

4 ـ تامین حقوق اجتماعی ( بهداشت، درمان، حقوق بیکاری و درماندگی).

5 ـ امنیت و آرامش همگانی، و برپایی داد و دادگری با قضات و وکلایی که دانشکده ی حقوق را گذرانده اند، و استقلال قضات و نیرویی که این آرامش را برای شهروندان بردوش گیرد.

6 ـ آزادی اندیشه،گفتار، وباز گویی و پخش آن، آزادی رسانه ها( رادیو، تلویزیون، روزنامه) ، انجمن های سیاسی، فرهنگی.

این کار بزرگ هنگامی شدنی است، که ارزش های فرهنگی که در درازای هزاره ها پذیرفته شده و برجای مانده است، و در دل های مردم جای گرفته، و زیربنای داوری آن ها شده است، در این نوشته که چراغ راه مردم سالاری است، پیش بینی شود. چنین قانون اساسی که برگرفته از این ارزش ها است می تواند، ره آورد ارزنده یی برای بهروزی و شادزیستی مردم و سربلندی کشور گردد ، و به بیدادگری ها و نامردمی ها که هم اکنون، مردم ایران را به بندکشیده است، پایان داده شود. این نوشته به گفته حقوقدانان پیمانی است، که میان شهروندان و فرمانروایان که برگزیدگان آن ها هستند ، بسته می شود، و برای این که کار ساز باشد، باید توازنی میان حقوق و آزادی های بنیادی مردم و دامنه ی اختیارات فرمانروایان برپا شود، و افزوده بر آن، هر گاه که دشواری های بزرگ پیش آید، باید مردم  بتوانند از راه همه پرسی راه کار شایسته یی را پیش بینی کنند.

با آرزوی آزادی مردم ایران زمین و برپایی مردم سالاری در این کشور کهن.

25 آبان، 16 نوامبر 2009


November 17th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی